برای خداحافظی راه‌های دیگری هم هست

ساخت وبلاگ

می‌نویسم

گیرم که دیر شده باشد

گیرم که چیزها از معنی خالی باشند.

این لوح هم بماند اینجا. بد نیست.

برای حرف‌هایی که هرگز حوصله نکردیم رد و بدل کنیم، برای نوشته‌های تا خورده که در میانه‌ی فیلم‌های بد دست به دست می‌شدند و با نورِ ملایم صفحه خوانده می‌شدند، که حواسمان دقیقه‌ای پرت شود از سر و صدای فیلم بدی که داریم می‌بینیم و چیزهایی که داریم می‌شنویم. برای قاشق‌‌هایی که داغ شدند و روی پوست، روی یخ، روی خاک نشستند و برای هر چیزی که توی چمدان جا دادی به این امید که دورش بیندازی و نتوانی آن را همراه خودت ببری، بردی که دور بریزی، مثل همان چمدان صورتی دوره‌ی کودکی که تویش کتابی بود که چیزی از نام و تصاویرش نمی‌فهمیدی و چمدان شکست و نتوانستی عروسک‌های تویش را نجات دهی، برای سرمای دست‌هایمان که از بیرون سالن دقیقه‌ی چهل و پنج شتاب‌زده پس از ماندنِ پشت چراغ قرمز و دعوا با راننده‌ی راه نابلد طی شده، باید می‌نوشتم که راه‌های دیگری هم برای خداحافظی هست.

Tango...
ما را در سایت Tango دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vadie78 بازدید : 102 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 10:02